Turnaround, every now and then I get a little bit lonely and you’re never coming round
Turnaround, every now and then I get a little bit tired of listening to the sound of my tears
Turnaround, every now and then I get a little bit nervous that the best of all the years have gone by
Turnaround, every now and then I get a little bit terrified and then I see the look in your eyes
Turnaround bright eyes, every now and then I fall apart
Turnaround bright eyes, every now and then I fall apart

Turnaround, every now and then I get a little bit restless and I dream of something wild
Turnaround, every now and then I get a little bit helpless and I’m lying like a child in your arms
Turnaround, every now and then I get a little bit angry and I know I’ve got to get out and cry
Turnaround, every now and then I get a little bit terrified but then I see the look in your eyes
Turnaround bright eyes, every now and then I fall apart
Turnaround bright eyes, every now and then I fall apart

And I need you now tonight
And I need you more than ever
And if you’ll only hold me tight
We’ll be holding on forever
And we’ll only be making it right
Cause we’ll never be wrong together
We can take it to the end of the line
Your love is like a shadow on me all of the time
I don’t know what to do and I’m always in the dark
We’re living in a powder keg and giving off sparks
I really need you tonight
Forever’s gonna start tonight
Forever’s gonna start tonight

Once upon a time I was falling in love
But now I’m only falling apart
There’s nothing I can do
A total eclipse of the heart
Once upon a time there was light in my life
But now there’s only love in the dark
Nothing I can say
A total eclipse of the heart



Turnaround bright eyes
Turnaround bright eyes
Turnaround, every now and then I know you’ll never be the boy you always wanted to be
Turnaround, but every now and then I know you’ll always be the only boy who wanted me the way that I am
Turnaround, every now and then I know there’s no one in the universe as magical and wondrous as you
Turnaround, every now and then I know there’s nothing any better and there’s nothing I just wouldn’t do
Turnaround bright eyes, every now and then I fall apart
Turnaround bright eyes, every now and then I fall apart

And I need you now tonight
And I need you more than ever
And if you’ll only hold me tight
Well be holding on forever
And we’ll only be making it right
Cause we’ll never be wrong together
We can take it to the end of the line
Your love is like a shadow on me all of the time
I don’t know what to do and I’m always in the dark
We’re living in a powder keg and giving off sparks
I really need you tonight
Forever’s gonna start tonight
Forever’s gonna start tonight

Once upon a time I was falling in love
But now I’m only falling apart
Nothing I can do

A total eclipse of the heart
Once upon a time there was light in my life
But now there’s only love in the dark
Nothing I can say
A total eclipse of the heart



۱. مدتیه احساس می‌کنم به یائسگی نوشتن دچار شدم. نه وبلاگ نوشتنم میاد نه نقد نوشتنم میاد و نه داستان. اول فکر می کردم به خاطر گرفتاری های مختلفه ولی دیدم ربطی به اون نداره. حالا نمی‌دونم این وضع چقدر طول بکشه.
2. این سر سیم شارژر موبایل کنده شده حالا باید خودم بگیرمش دستم و جلوی دو تیکه فلز موبایل نگهش دارم تا الکترونا از برق شهر تشریف ببرن توی موبایل ولی از اونجایی که مسیر حرکت الکترونا خیلی باریکه تا یه نفس بکشم دوباره بهم می خوره. خلاصه روزی نیم ساعت باید بشینم به موبایلم غذا بدم.
3. جشنواره داره نزدیک می شه. باید برای مقابله با هرگونه پاتریکی یه سری تدابیر اتخاذ کنم. اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که این تیشرت تنگ ها رو بذارم کنار و همش با پیرهن مردونه برم جشنواره. اگه ایده ای دارین بگین.
4. کمک منو از دست این عنکبوتا نجات بدین. کسی می دونه «توری» به انگلیسی چی می شه که من به این صابخونه بگم واسم نصب کنه؟؟ اگه می دونین بگین لطفا.

 

...
 
خیلی بده که صدای آدما رو وقتی عوض میشه بفهمی. خیلی.
 
 

یه منهای یک زیر یه رادیکال ... خیلی خوشگله نه ؟ دوسش دارم. بهش میگن تعریف نشده.
هنوزم دلم میخواد آمیب بودم . ولی فکر کنم اگه آمیب بودم حتما عاشق زرافه‌ها میشدم . 

 
دوستی آش دهن‌سوزی نیست !
مرده از زنده همیشه هر آن ٬
در جهان بیشتر است ...

 وفا به قیمت جان هم نمی شود پیدا !


سخته وقتی که تو فقط ۱۰ تا تقصیر داری ولی برای آرامش و دلداری دادن به بقیه ۱۰۰ تا تقصیر رو به گردن میگیری .
سخت تر هم وقتی که میدونی تا آخر عمرت تو رو به خاطر تقصیری که به گردن گرفتی نزدیک ترین کسات ملامت میکنند.

کلاْ این روزا زندگی خیلی سخته چون خیلی حرفا هست که رو هم تلنبار شده ولی بازم به هیچ کی نمیشه گفت.

بابا آب داد*

*بابا نان داد*

*بابا فقط آب داد و نان داد، مامان عشق داد*

*بابا گول شیطان را خورد و شناسنامه اش چند بار پر شد. پر شد، خالی شد*

*خالی نشد.خط خورد. زن ها خط خوردند، مادر ها خط خوردند*

*دخترها زن شدند، زن ها مادر شدند و خط خوردند*

*و بابا چون حق دارد، آب می دهد. نان می دهد.*

*مامان، زوجه*

*مامان، ضعیفه*

*مامان، عفیفه*

*مامان غذا پخت، بابا غذا خورد. مامان لباس را اتو کرد، بابا لباس را پوشید
و
رفت بیرون ...مامان ظرف شست، بابا روزنامه خواند.*

* بابا روزنامه خواند و اخبار دنیا را فهمید ولی نفهمید مامان غم دارد
بابا اخم کرد. بابا فحش داد.آخر بابا ناموس دارد .پشت سر ناموسش حرف بود.
مامان، کار
مامان، پیکار*

*مامان، تکرار. مامان، بیدار. مامان، دار، سنگ مامان،شهلا.مامان، دلارام.
مامان،افسانه،لیلا*

*بابا نان می دهد و فوتبال خیلی دوست دارد*

*بابا رونالدو را از مامان بیشتر دوست دارد*

*بابا می خوابد، مامان می خوابد. مامان می زاید. مامان با درد می زاید.
مامان
شیر می دهد، بزرگ می کند، حقیر می شود، پیر می شود*

*بابا زن گرفت. صیغه بابا برای مامان طلا گرفت. مامان بغض کرد*

*مامان رفت. صیغه یعنی رفتم، رفتی، رفت ... مامان برگشت
کسی با بابا کار ندارد. بابا حق دارد. حتی اگر شب ها هم نیاید ولی مامان
باید
با آبرو باشد
آبرو یعنی مامان ساکت باشد. من ساکت باشم. زن ساکت باشد و مرد آب بدهد،
نان
بدهد
بابا "پرسپولیس" را دوست دارد
بابا "آنجلینا جولی" را دوست دارد
مامان، کار
مامان، پیکار
مامان، سرشار از پیکار
مامان، زندان، بیمار، تب دار*

*بابا خانه دارد، ماشین دارد، ارث دارد، غرور دارد ، زور دارد*

*مامان روسری دارد ولی دیگر هیچ چیز ندارد. مامان فقط حق مهریه دارد، حق
نفقه
دارد، حق آزادی دارد. پس باید ساکت بماند حتی اگر مهریه ،نفقه و آزادی
ندارد.
بابا کله پاچه را از زن های زیر پل هم بیشتر دوست دارد*

*مامان خدا را دوست دارد ولی نمی دانم آیا خدا هم او را دوست دارد ؟ پس
چرا
ماما تب دارد؟! بابا نمی بیند
نمی بیند که مامان غم دارد، درد دارد
باباهای اینجا هیچ وقت نمی بینند
بابا فقط آب می دهد، نان می دهد و می رود و ما هر روز،
بایدخدا را شکر کنیم...روزی هزار بار 

 

 

......................... 

یکم زوده ولی تو که ابنجور نبودی

باباجون جون روزت مبارک!

صدای نفس نفس و بغضی از تحولات تحوع آور

برای عشقی چرکین و مسدود

و لحدی پوک

برای تعصب سرهای سیمانی

و تعلقاتی که در قاب منفور ندانستنی ها به خاک نشست

تا سبز شدن رابطه ها را درک کند

و زبان اینک از نیام فرسودگی

شعله ای تازه در بر می گرفت

تا انگشتان نخ نما

طرحی تازه از این ابتلاء درد قدیمی به تصویر کشد

تصویری از جواب مبهم یک توهم

که هرگز سوالی برایش نبود

و در خطوط نرم چهره ای طولانی از یک انعکاس

انزجار از لبهای تاریکی

طعم محال یک رنگی چشمان تو را می داد

آسمان آرزوهایم

به جراحات مغموم خشکیده سرنوشت تیمار می شد

و لحظه وجود تو در من به پایان می رسید

که به ناگاه

رعد و برقی از جرائم منفور

بر چشمان سرخ شهلائیم نشست

و صدایی گفت

دوباره جوانه خواهی زد

لبخندی تلخ چهره عواطف انسانیم را رنگ می کرد

با خود گفتم

شکوفه ای تازه شاید باز

و اشعاری کوچک

و دوباره باز هم رعد و برقی و

طنین یک چاوش برای رابطه ای دیگر